إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • صاحب این قلم معتقد است زیست‌جهان تاریخی ما در اینجا و اکنون، مطلقاً آمادگی ورود به پاره‌ای بحث‌های عمیق و جدی را ندارد و هنوز در مراحل ماقبل این بحث‌ها ایستاده است. بیان دلایل و علل این عدم آمادگی فراتر از حوصله‌ی این نوشتار مختصر است منتها همین فشار تاریخی، گاه ایجاب می‌کند که ما به برخی از مسائل ظاهراً بی‌ربط به بستر حیاتمان ورود کنیم. بحث از مسأله‌ی پیچیده و چندوجهی آزادی بیان، حدود و ثغور آن و نیز رابطه‌اش با نفرت‌پراکنی (Hate speech) از این قبیل مسائل است. باری این نوشته را با شرح مختصری از یک پرونده‌ی قضایی پی می‌گیریم که در نوامبر سال2004 مورد بررسی دادگاه اروپایی حقوق بشر (The European Court of Human Rights) قرار گرفته است: